کویر مرکزی ایران

429713775_147386

برنامه کویر مرکزی یکی از پرماجراترین برنامه هایی بود که داشتیم . نه از بابت هیجان و سختی مسیر بلکه از بابت دردسرهایی که تا هماهنگی این برنامه گریبانمان را کرفت و تا پایان برنامه نیز همراهمان بود .

این برنامه را برای اوایل بهمن ماه در نظر گرفته بودیم . برای زمانی که به علت بارندگی ها در ارتفاعات البرز ، مسیرهای جنگلی در دسترس نبودند ولی کویر خشک بود و می شد کویر رفت . مخصوصا که هوای کویر هم به اندازه کافی در زمستان مناسب است و می توان برنامه های خوبی را اجرا نمود .

برای این برنامه هماهنگی هایی با سازمان محیط زیست به عنوان متولی پارک ملی کویر می بایست انجام می شد . مکاتبات با این اداره انجام د و مجوز های لازم اخذ گردید . در خصوص نحوه اخذ مجوز در ادامه توضیح خواهم داد .  با سازمان  میراث فرهنگی و پیمانکار اداره کاروانسرای قصر بهرام می بایست برای اقامت هماهنگ می گردید که این موضوع نیز انجام شد . روزی که  برای برنامه در نظر گرفته شده بود مقارن شد با بارندگی نسبتا زیادی در کویر و امکان اجرای برنامه فراهم نشد و لاجرم برنامه را به تاخیر انداختیم . انتظار برای هفته ای آفتابی و خشک ، تا هفته قبل از عید ادامه داشت و 10 روز مانده به عید همه چیز فراهم شد تا دوباره برنامه از سر گرفته شود . مجوز مجدد گرفته شد و مقدمات برنامه فراهم شد . به علت شلوغی قبل از عید و دلایل دیگر ، تعداد قابل توجه از دوستانی که ثبت نام کرده بودند امکان حضور نیافتند و برنامه با 6 نفر غایب اجرا گردید .

پوشش گیاهی کویر

پوشش گیاهی کویر

این برنامه یک و نیم روزه در نظر گرفته شده بود . پنج شنبه ساعت حدود 1 از کرج سوار مینی بوس شدیم و حرکت کردیم . بار زدن دوچرخه ها از تهران طول کشید و وقتی وارد مسیر شدیم ساعت حدود 3:30 بود . مسیری که ما را به کاروانسرای قصر بهرام می رساند از سمت اتوبان قم و از آنجا جاده حسن آباد بود که تا خروجی مبارکیه ادامه می یافت و از آنجا تا مبارکیه که گیت ورودی منطقه بود ادامه مسیر دادیم . حدود ساعت 5:30 بود که به گیت ورودی رسیدیم . تشریفات مربوط به محیط بانی انجام شد . حدود 50 متر جلوتر گیت دیگری مربوط به سپاه برقرار بود که جلو ما را گرفتند . گفتند تردد از این گیت بعد از ساعت 4 بعد از ظهر امکان پذیر نیست . مجوزی را که داشتیم نشان دادیم . اهمیتی ندادند و گفتند این مجوز برای سازمان محیط زیست است نه سپاه . پرسیدیم آیا باید از سپاه هم مجوز جداگانه ای می گرفتیم گفتند نمی دانیم و این اولین پرده از برخورد ما با بوروکراسی فشل پارک ملی کویر بود که تا پایان برنامه هم همراهمان بود . یکی از دوستان که با تجربه تر بود احساس کرد که این نمی شود ها را می شود با صحبت به می شود تبدیل کرد . در خصوص اینکه از کجا آمده ایم و کجا می رویم و اگر اجازه دهند تاریک نشده از منطقه نظامی رد می شویم توضیح کامل دادیم و بعد از حدود 20 دقیقه توضیح ، سربازان قانع شدند که از بالادستی ها کسب تکلیف کنند . بالادستی ها هم بدون هیچگونه مانعی پذیرفتند و گیت باز شد . این تلنگر باعث شد تا در خصوص هماهنگی سایر قسمت ها هم شک کنم . بلافاصله به نماینده میراث فرهنگی زنگ زدم تا از باز بودن کاروانسرا مطمئن شوم که جواب منفی بود . گفتند گفتیم شاید نخواهید بیایید و ما هم نیامدیم . در صورتی که در طی هفته دوبار با آنها حضورشان را چک کرده بودیم و هزینه را هم پرداخته بودیم . شاید بخاطر کنسلی هایی که داشتیم این طور  فکر کرده بودند . در هر حال کسی در کاروانسرا نبود . نفر می بایست از گرمسار می آمد و از گرمسار هم تا آنجا حداقل 45 دقیقه راه بود . مسیر گرمسار به کاروانسرا بسته بود و مجبور بودبم بمانیم تا او برسد . از طرف دیگر اجازه ای که برای عبور داده بودند محدود بود و باید سریع می رفتیم . مینی بوس و یکی از سواری هایی که همراهمان بود را راهی کردیم و یکی از سواری ها را گذاشتیم تا نگهبان قصر را با خود بیاورد . برادران سپاهی هم دیگر مهربان تر شده بودند و قول مسائد دادند تا آخرن ماشینمان را هم راهی کنند .

جاده قصر بهرام - خاکی و شنی

جاده قصر بهرام – خاکی و شنی

ما که راه افتادیم آخرین دقایق نور خورشید بود و روز آنقدر امان نداد تا به پایان جاده آسفالته که کمتر از 10 کیلومتر فاصله داشت  برسیم . هوا تاریک شد و جاده خاکی ای که بعد از اتمام آسفالت شروع شد ، جاده ای بود از خاک رس که باران خورده و گل شده بود و بعد از خشک شدن ، جای رد چرخ های روی آن مثل تکه های آجری بر جا مانده بود . بسیار خشن و غیر قابل تردد . مخصوصا با مینی بوسی که 15 نفر و 15 دوچرخه به همراه داشت . آقا یاسر بعد از اینکه حدود 200 متر پیش رفت گفت که نمی تواند ادامه دهد. به ناچار تصمیم گرفتیم بار مینی بوس را سبک کنیم . گفتیم هر کس می تواند مسیر را رکاب بزند و مینی بوس از پشت سر حمایتمان کند . رکاب زنی در دل کویر ، حس فوق العاده ای بود . کلا رکابزنی شبانه ، حس زیبایی دارد که متفاوت از نوع روزانه آن است ولی به علت شرایط خاصش تنها در شرایط خاصی می توان با این آرامش آن را انجام داد . در مسیری که از نبود هر وسیله دیگری غیر از خودمان اطمینان داشتیم . هوا نمه ای سرد بود ولی با رکاب زدن جبران می شد و حس لذت بخشی داشت . تنها نکته منفی اش آب بر هایی بود که در جای جای جاده افتاده بود در نور چراخ دوچرخه ها دیده نمی شد و هر از چند گاهی با سرعت ردشان می کردیم . کمی خطری بود . حتی مینی بوس هم خیلی از اینها را نمی دید و افتادن در یکی از این چاله ها ، باعث شد فنر ماشین آسیب ببیند .

رکابزنی شبانه در دل کویر

رکابزنی شبانه در دل کویر

حدود ساعت 11 شب بود که به کاروانسرا رسیدیم . آقا یحیی هم که برای آوردن آقا مسلم ، نگهبان قصر مانده بود به ما پیوسته بود . با رسیدن ما به قصر قبل از آنکه اولین نفرات از دوچرخه پیاده شوند صدای غرش موتوری که با سرعت به طرفمان آمد و در فاصله خیلی نزدیک از دوچرخه ها ایست پلیسی کرد همه را به وحشت انداخت . مرد جوانی بود در لباس محیط بانی که بدون  سلام و با لحن بی ادبی پرسید : مجوزززز…. . مجوز را ارائه دادیم و نیم نگاهی به آن کرد و پس داد . با حالتی که  آمیخته با تهدید شدید بود گفت به سنگ و خاک دست نمی زنید . از اینجا اون ور تر نمی رید . نبینم کسی از جاده خارج بشه . به سمت جاده فلان برید بلایی سرتون میارم که ….. در اصل حرف هایش بد نبود ولی لحن و ادبیاتی که استفاده می کرد بسیار گستاخانه و دور از ادب بود . مجوز را دوباره ارائه دادم و گفتم که در مجوزمان صریحا اشاره شده است که ما تا کاروانسرای سفیدآب خواهیم رفت . مجوز را نگاه نکرد و گفت من از رییسم دستور می گیرم شما برید ببینید چه بلای سرتون میاد . صحبت هایی که با این شرایط ادامه یافت به جایی نرسید و متاسفانه در وسط بیابان و جایی که آنتن موبایل ندارد و دسترسی به دنیای بیرون نیست ، نمی توانستیم کاری بکنیم و مجبور بودیم مجوز در دست از ادامه مسیر باز بمانیم . گفتیم شب را بخوابیم و صبح در مورد مسیر تصمیم بگیریم .

کاروانسرای قصر بهرام کاروانسرایی از دوره شاه عباس است و گویا پیشتر از آن نیز مورد استفاده بوده است . در مورد این کاروانسرا می توانید در لینک زیر کامل بخوانید :

کاروانسرای قصر بهرام در ویکی پدیا

مثل تمام کاروانسراهایی که از آن دوران دیده ام ف حیاطی مستطیلی که اتاق هایی دور تا دور آن چیده شده است و پشت اتاق های راهروها و دالان هایی که کاربرد قبلی شان را نمی دانم ولی در حال حاضر اصل استفاده را از این اتاق های کوچک دورتادوری می کنند . اینجا را بازسازی کرده اند و به عنوان مهمانسرا استفاده می کنند . جایی است برای استراحت شبانه طبیعت گردان .

کاروانسرای قصر بهرام

کاروانسرای قصر بهرام

کاروانسرا سرد بود و به زور علاالدین هایی که آقا مسلم نگهبان و مسئول کارواسرا زحمت روشن کردنشان را کشید بهتر شد . البته یکی از اتاق ها بخاری هم داشت.اتاق هایی حدود 8-9 متری که در هر کدام 3-4 نفر مستقر شدیم . از قبل اتاق ها را برای 24 نفر رزرو کرده بودیم که کنسلی ها باعث شد ظرفیت اتاق ها اضافه تر بماند . ما تنها مهمانان قصر بودیم . شب کاروانسرا که زیر مهتاب کامل تقریبا هیچ ستاره ای نداشت متعلق به خودمان بود . ولی خستگی راه مجالی نداد تا در سکوت شب دور همی و صحبتی داشته باشیم و بلافاصله به خواب رفتیم تا فردا آماده حرکت باشیم .

اتاق های قصر

اتاق های قصر

صبح زود از خواب برخواستیم و بعد از صرف صبحانه حدود ساعت 8 به سمت حرمسرا حرکت کردیم . حرمسرا بقایای ساختمانی است که بالاتر از کاروانسرا و نزدیک تر به چشمه ای که قصر را سیراب می کند وجود دارد . آقا مسلم در خصوص نامگذاری این مجموعه توضیحاتی را داد که با توجه به دقیق نبودن تاریخ ها و دوره ها نیاز به تحقیقات بیشتر دیدم . ولی گویا این ساختمان نیز مانند قصر یادگاری از پیش از دوره صفوی است . مسیر حرمسرا بگونه ای بود که با پای پیاده می ایست طی می شد . بعد از برگشت از حرمسرا دوچرخه ها را ه سمت کاروانسرای عین الرشید که در 2 کیلومتری قصر بهرام قرار داشت هدایت کردیم . با توجه به تهدیدهای محیط بان تصیممان به بازگشت به سمت مبارکیه پس از بازدید از عین الرشید بود و از قید دیدن دورنمای دریاچه نمک از بلندای کوه های مشرف بر آن در مسیر سفیدآب گذشتم .

تیم در مقابل ساختمان حرمسرا

تیم در مقابل ساختمان حرمسرا

با توجه ه امنیت مناسبی که در مسیر از لحاظ نبود خطرناک ترین موجود زنده یعنی انسان های ماشین سوار وجود داشت ، بر خلاف اکثر برنامه ها تیم را در تنظیم سرعت خود آزاد گذاشتیم . در این منطقه تقریبا از فاصله خیلی دور می توان همه چیز را دید و این دیدن ف حس آرامش و امنیت بیشتری می داد .

مسیر پر بود از گیاهان بزرگ و کوچکی که بهار لمسشان کرده بود و انواع گل ها را می شد دید . گیاهانی که اکثرا خاردار و سوزنی بودند ولی لطافت بهاری شان را با تلاش زیاد در کویر سرسخت به نمایش می گذاشتند . در مسیر آمدن این تصاویر را در تاریکی ندیده بودیم .

زندگی در کویر جریان دارد

زندگی در کویر جریان دارد

از منطقه حفاظت شده که خارج  شدیم ، تفاوت قابل توجه در پوش گیاهی و نگ محیط محسوس بود . دیگر از گیاهان بلند بالا خبری نبود و اگر گیاهانی دیده می شند ه زود به زندگی ادامه می دادند و اینجا بود که قدر زحمات حامیان محیط زیست را می شد حس کرد .

ناهار را در مرز پارک خوردیم و به مسیر ادامه دادیم . حدود ساعت 4 بود که به گیت خروجی رسیدیم و ساعت 5 به سمت منزل حرکت نمودیم.

در این برنامه موارد زیر حایز اهمیت اند :

  • 1- برای دریافت مجوز پارک ملی کویر باید به سایت سازمان محیط زیست استان سمنان رفته و فرم مربوطه را تکمیل نمایید . مراحل کار در فرم توضیح داده شده است .

لینک سایت سازمان محیط زیست سمنان

لینک فرم درخواست بازدید از مناطق حفاظت شده

توصیه اکید اینکه مسیر را کاملا مشخص نمایید . همچنین در صورتی که تلفنی تاییدیه را دریافت کردید حتما  تصویری از نسخه کاغذی آن را هم دریافت نمایید تا مشکلی مشابه مشکل ما برایتان ایجاد نشود . سازمان دولتی است و زیاد حواسشان جمع نیست در خصوص جزئیات نامه ها .

2- در صورتی که قصد اقامت در کاروانسرا را دارید حتما قبلا رزرو و هماهنگ نمایید . در روزهای شلوغ ممکن است جا نباشد و. در روزهای خلوت کسی نباشد برای پذیرش شما .  برای هماهنگی می توانید با آقای دیباج با این شماره تماس بگیرید . البته ایشان قصر را پیمانی در اختیار دارند و ممکن است سال بعد دست ایشان نباشد .

شماره تلفن آقای دیباج : 09121711812

3- آقای دیباج تهیه کننده برنامه های مستند حیات وحش هستند و در خصوص طبیعت کویر به اندازه زیادی مطلع هستند . اگر می توانید حضورتان را با زمان حضور ایشان هماهنگ کند تا توانید از توضیحات کامل استفاده کنید . البته آقا مسلم هم تا حدودی آشنا بودند ولی اکثر موارد را به آقای دیباج رفرنس می دادند .

4- زمان ورود و خروج را طوری تنظیم نمایید که قبل از تاریکی وارد یا خارج شوید تا در گیت سپاه به مشکل نخورید .

5- در مسیر به هیچ گیاه یا موجود دیگری دست درازی نکنید . گذاریم طبعت شکننده اینجا نفس بکشد .

6- در کویر مسیرهای زیادی وجود دارد که می توان دید . برای دیدن برخی جاها باید بیش از 50 کیلومتر در دل کویر رفت و برای برنامه های بلند مدت مناسب اند .

7-اگر مایل به اجرای برنامه بلند مدت هستید می توانید مسیر قصر بهرام تا مرنجاب را طی کنید که از بارکیه حدود 2 تا 3 روز راه خواهد بود .

8- اگر هدفتان از دیدن کویر دویدن در رمل های شنی است انتخاب درستی نیست قصر بهرام . اینجا کویر  است یعنی دشت کم آب و شور . به دنبال بیابان باشد . در مرنجاب یا ابوزید آباد و ….

9- در مسر برگشت جبیر دیدیم. آهوی کوچک کویر ایران . نشانه ا از زندگی جاری حیات وحش در کویر

10- مار هم دیدیم که از جاده رد شد . البته مار خیلی جاها هست ولی بابت احتیاط گفتم که از این بابت حواس ها جمع .

11- آب کاروانسرا خوردنی نیست . آب داشته باشید . البته آقا مسلم آب معدنی داشت و استفاده کردیم . شما این ریسک را نکنید .

12- روزهای بارانی و روزهای بعد از باران را به هیچ وجه برایکویر انتخاب نکنید  گل کویر مثل آدامس می مونه . البته ما که رفتیم خشک بود . از تجربه حوض سلطان گفتم .

تصاویر بیشتر را در گالری زیر ببینید: