مرداب هسل و جنگل سینوا . دوچرخه سواری زمستانی

20170210_171356

تصمیم گرفته ایم مسیری در جنگل نماند که رکاب نزده باشیم . سرما و یخ و برف و زمستان هم که باشد ، طبیعت زیبایی خودش را دارد . برنامه های فراخین و ولشت تا متل قو در شرایط سخت و خشن برگزار شد ولی خاطرات بسیار خوب و شیرینی که داشت باعث شد تا دوستانمان به کرات اصرار کنند تا برنامه مشابه تدارک ببینیم .  برنامه قصر بهرام را هم در برنامه داشتیم ولی هوای گرمسار هم ابری و بارانی بود و نوبت برنامه ره به برنامه جنگلی دادیم .

به علت شرایط بارندگی در طول هفته ، می خواستیم مسیری آسانتر را برگزینیم .  از میان مسیرهایی که در امتداد جنوب به شمال دامنه های شمالی البرز در ناحیه چالوی و نوشهر وجود داشت ، راهی فرعی بعد از مرزن آباد را روی نقشه پی گرفتیم و بعد از گذر از میان جنگل ها ، به مرداب هسل رسیدیم . از دوستان دوچرخه سوارمان که تجربه رکابزنی در این مسیرها را داشتند مشورت گرفتیم و مسیر را نهایی کردیم .  جنگلی که در نهایت بعد از مرداب هسل با گذر از اتوبان به جاده قدیم چالوس می رسید .

مسیری که در این برنامه طی کردیم و موقعیت آن روی نقشه

مسیری که در این برنامه طی کردیم و موقعیت آن روی نقشه

فرعی این راه از حدود 5 کیلومتر بعد از مرزن آباد جدا می شود . مسیر روستان چنس (chenes)  در اتوبان تابلوی مشخصی ندارد . از گوگل مپ هم که استفاده کنید ، دوربرگردانی نزدیک چالوس را نشان می دهد که 20 کیلومتر با اینجا فاصله دارد و رفت و برگشتش ، 40 کیلومتر به مسیرتان اضافه می کند .  ولی دقیقا از جایی که قرار است وارد فرعی چنس شوید از زیر اتوبان راه دسترسی محلی گذاشته اند . نشانه اش هم اینکه در این قسمت گارد ریل نیست و مسیر خاکی کوچی به سمت دره کوچک کنار مسیر می رود .  از زیر اتوبان رد شده و وارد فرعی چنس می شوید .

صبح زود روز زمستانی در جاده چالوس

صبح زود روز زمستانی در جاده چالوس

ما طبق معمول ساعت 4 از تهران  حرکت کردیم . 22 بهمن بود و محل همیشگی سوار شدنمان در میدان آزادی را بسته بودند و با کمی تاخیر از تهران مینی بوس خارج شد . در کرج هم دوچرخه ها را بار زدیم و به راه افتادیم . هوا سرد بود و جاده چالوس ، برفی .  با این برف ، به نظر می رسید که روز سردی را در نوشهر داشته باشیم . بیشتر نگران بارش بارانی بودم که اگرچه با احتمال کم ، ولی پیش بینی شده بود .

شروع مسیر در روزی مه آلود و نمناک

شروع مسیر در روزی مه آلود و نمناک

حدود ساعت 9:30به اول فرعی رسیدیم . تصمیم گرفته بودیم قسمتی از فرعی را که شیب بالایی داشت با ماشین طی کنیم  و در ادامه دوچرخه سواری را شروع کنیم . زمین خیس بود و گلی . معلوم بود که مسیر را تازه خاک ریخته اند و با اولین باران و برف ، خاک نرمش تبدیل به گلی شده بود که پا و دوچرخه براحتی در آن فرو می رفت . مینی بوس توقف کرد و ادامه مسیر را دست به دامان دوچرخه ها شدیم . شیب مسیر بالا بود و چسبندگی زمین ، مزید بر علت شد تا در همان ابتدای مسیر ، چندی از دوستانمان از وضعیت ناراضی باشند و شروع کنند به غر زدن . راستش خیلی وقت ها فکر می کنم چقدر عجیبه  که در برابر همراهان زیادی که خیلی همراهند بعضی ها هستند که هماهنگ کننده و راهنمای گروه را فقط به عنوان کسی می بینند که آمده است تا غرهای آنها را بشنود . شاید نمی دانند که من و دوستانمان هم آمده ایم تا روزی دور از دغدغه را در دامان طبیعت باشیم نه اینکه از آشوب های ذهنی دیگران برای خودمان دغدغه های جدید بسازیم . اینجور آدم ها همیشه غرشان و خاطرات تلخی که باقی می گذارند  برای ماست و لذت برنامه و خاطرات شیرینی که غنیمت می برند برای خودشان و چقدر این آدم ها دوست نداشتنی اند . البته در برابر تعداد زیاد و خیلی زیاد دوست داشتنی هایی که در برنامه ها می بینیم اگر این هم نباشد که مزه ای ندارد .

ماشالله به تیم

ماشالله به تیم

در هر حال ، در سربالایی سنگین و گل چسبنده اول مسیر را بالا رفتیم . دوچرخه ها پر گل شد . شانژمان و زین دوچرخه من شکست و چند دوچرخه دیگه هم کم و بیش آسیب دیدند . هوای ابری پایین در بالاتر ، مه آلود می شد و داخل ابرها باید می رفتیم . مناظر واقعا زیبا و دیدنی بود و در جای جای جنگل می شد اولین تلاش های طبیعت برای رویش بهار را دید .  گل های بادامی که کنار جاده تازه شکوفه کرده بودند نمونه ای از آنها بود .

اولین شکوفه های بهاری

اولین شکوفه های بهاری

مسیر گل آلود و شیب دار - سخت و سنگین

مسیر گل آلود و شیب دار – سخت و سنگین

به چنس که رسیدیم ، در کنار خانه ای شیر آبی یافتیم و دوچرخه را را تمیز کردیم تا برای ادامه مسیر آماده شود . از چنس به بعد ف کامل داخل مه شدیم . بالاتر که می رفتیم ، هوا سردتر می شد .  ناهار را بعد ده خوردیم و در مسیری مارپیچ ، تپه ای را بالا رفتیم تا به خط الارس کوه  برسیم . آنجایی که مسیر سرازیر شروع می شود . از همین جا بود که کوه هایی با درخت های  تک و درختچه های در هم ، با جنگل های پر پشت عوض شد . زمین پر برف بود و مه همچنان ادامه داشت . منظره بسیار خاص و دیدنی ای داشت . برای من هم که با چرخ بدون شانژمان ، تنها در سرازیری ها سر می خوردم هم خاص تر بود .

مسیری که تا چنس طی کردیم . سر بالایی پیچ در پیچی که ما را از کنار اتوبان به چنس رساند .

مسیری که تا چنس طی کردیم . سر بالایی پیچ در پیچی که ما را از کنار اتوبان به چنس رساند .

بالای آخرین سربالایی و شروع جنگل های برفی و مه آلود

بالای آخرین سربالایی و شروع جنگل های برفی و مه آلود

سفر در دل مه

سفر در دل مه

زمین سفت تر بود و دوچرخه سواری در سرازیری لذت بخش تر

زمین سفت تر بود و دوچرخه سواری در سرازیری لذت بخش تر

مه و برف کم کم تمام می شود

مه و برف کم کم تمام می شود

مسیر سرازیری تقریبا یکنواختی داشت و همین مسیر تا انتها ، کاملا مشخص بود ، تا جایی که در یک دو راهی ، راه  مرداب جدا می شد .

جنگل های پایین دست حتی در زمستان هم هزار رنگ اند

جنگل های پایین دست حتی در زمستان هم هزار رنگ اند

حدود ساعت 5 بود که به مرداب رسیدیم .  مرداب خیلی خاص بود و رنگ صورتی مایل به قهوه ای آن خیلی شبیه رنگ برگ های پاییزیه و اگرچه کاملا در کنار مسیر است ممکن است اگر کسی نشناسد متوجه حضور مرداب نشود . البته  آن روز ، ابری بود و گویا در هوای ابری ، خزه های روی مرداب این رنگی اند . آفتاب که می زند ، طیف های مختلف صورتی روشن ، زرد و سبز را به خود می گیرند و مناظر زیباتری را پدید می آورند .

کی گفته زمستون هوا سرده ؟؟؟

کی گفته زمستون هوا سرده ؟؟؟

آخرین عکس یادگاری من و واویلا

آخرین عکس یادگاری من و واویلا

مرداب زیبا

مرداب زیبا

20170210_171730

پس از گرفتن عکس های یادگاری در کنار مرداب ، راه را در پیش گرفتیم و در کنار جاده قدیم ، سوار مینی بوس شدیم . دم آقا یاسر ، راننده گلمون هم گرم که مسیر را خوب پیدا کرده بود و اصلا معطل رسیدن مینی بوس نشدیم .

در این برنامه موارد زیر قابل توجه بودند :

‏4 دیدگاه در نوشته‌ی “مرداب هسل و جنگل سینوا . دوچرخه سواری زمستانی

  1. میلاد

    من تمام این جنگل ها رو رفتم البته ی موتور پرشی هم دارم تو این جنگل از نزدیک گرگ خوک و آهو و جوجه تیغی دیدم ی جنگل دیگه هست اسمش صداسیما تو شهر کلارآباد اونجا پلنگ دیدم البته برامن فرقی نمیکنه شب باشه یا صبح تمام فصل ها رفتم صحبت از شرایط سخت شد امشب شانس من تنها بودم از چالوس حرکت کردم از این جنگل ک اسمش لت سران هست حرکت کردم ب سمت کلاردشت تو راه 3 تا آهو دیدم البته ساعت 3 راه افتادم ساعت 9 شب رسیدم کل مسیر هم به علت گل و برف به حالت دریفتی رفتم به هر حال مشتاقم یکی رو پیدا کنم مثل خودم ک باهاش همراه بشم البته طرفم نباید غر بزنه فوق العاده قوی و مرد شرایط سخت باشه ی کلام کماندو باشه…

    1. aidin نویسنده

      چه عالی . ما هم سفرهای هیجان انگیز زیادی داشتیم . برخی را در سایت و همه را در کانال ببینید