فراخین دریاچه چندان بزرگی نیست . این دریاچه را اگر از نظر خودم بخواهم بگویم بیشتر از اینکه زیبا باشد سحر انگیز است . فضایی که اطراف دریاچه را احاطه کرده و حس مرموزی که در آن نهفته است این دریاچه را خواستنی می کند . تابستانش را ندیده ام ولی در هوای زمستانی که فقط ما بودیم و بعد از یک مسیر گل آلود و دشوار به دریاچه رسیدیم ، سحر دریاچه بیشتر ما را اسیر کرد . این جادوی عجیب را هنوز هم از پس عکس ها حس می کنم .
سفر دریاچه فراخین سفر پر باری بود . سفری پر از خاطره ،هیجان و احساسات بیاد ماندنی . سفری نسبتا دشوار که در آن اقلیم و آب و هواهای مختلف را پله پله تجربه کردیم و هر لحظه اش برایمان تحفه متفاوتی داشت .
برای رفتن به فراخین دو راه وجود دارد . فراخین در حقیقت در دل جنگل های بالادست نوشهر یعنی در جنوب این شهر قرار گرفته است . از نوشهر که به سمت کوه های البرز پیش روی می کنیم بعد از حدود 20 کیلومتر پیش روی در جاده ای جنگلی می توان به این دریاچه رسید . راه دیگر رسیدن به این دریاچه از سمت بالای کوه های البرز است . از مسیری فرعی که از روستاهای ویسر و دلسم شروع می شود . ما این مسیر را انتخاب کردیم . به چند دلیل . دلیل اول این که در برنامه ها دوست تر دارم که از مسیرهای رفت و برگشتی پرهیز کنم تا هر لحظه از سفر برایم جذاب باشد و از آیتم ها و المان های تکراری در مسیر دوری کنیم و دلیل دوم این که در این فصل که زمین گل آلود است ، رکابزنی در مسیر های سربالایی چندان ساده نیست و نمی توان با حساب آن ، برنامه ای با زمان محدود را تدارک دید .
مطابق معمول ، برنامه ساعت 4 صبح با سوار نمودن دوستان ابتدای مسیر شروع می شد . دوستانی از تهران می بایست ابتدا سوار می شدند . اولین روزی بود که باربند طراحی شده برای مینی بوس را می خواستیم استفاده کنیم . بست های آن دست من بود و باید قبل از دوستان تهرانی ، در محل مستقر می شدیم تا فرصت کافی برای مونتاژ باربند داشته باشیم . ساعت 2:30 براه افتادم و بعد از سوار شدن به مینی بوس به سمت تهران حرکت کردیم . زودتر رسیدیم و مطابق برنامه تا ساعت 4 ، باربند آماده بارگیری بود . ساعت 5 دوستان کرجی را برداشتیم و از جاده چالوس به مسیر ادامه دادیم .
برای صبحانه استراحت کوتاهی در آشکده های قبل از تونل کندوان داشتیم .
از مرزن آباد ، مسیر روستاهای دلسم و ویسر را در پیش گرفتیم . این مسیر که مسیری فرعی آسفالته است از مرزن آباد به سمت شرق جدا می شود . بعد از حدود 20 کیلومتر از این مسیر ، تابلوهای ویسر و دلسم مشخص اند . بعلاوه از گوگل مپ نیز براحتی می توانید این روستاها را بیابید .
حدود ساعت 10 صبح دوچرخه ها را پیاده کرده و آماده استارت شدیم . برف نسبتا زیادی روی زمین نشسته بود . خود روستاها در جبهه جنوبی کوه اند و برفی که 8 روز پیش باریده بود در روستا حدود 10 سانتی متر مانده بود . سربالایی اول مسیر را که بیش از 2 کیلومتر نبود ، پشت سر گذاشتیم و بعد از گذر از نگهبانی ، وارد جاده جنگلی شدیم . جنگل ها در جبهه شمالی بودند و اینجا برف ، پربارتر بود . ابتدای مسیر ، برف روی زمین بیش از 20 سانتی متر بود و در بعضی جاها ف یخ زدگی سطح آن باعث می شد که رکاب زنی روی آن خیلی دشوار شود . مسیر شیب حدود 7 درصد داشت و این شیب را تقریبا بصورت یکنواخت در تمام طول مسیر داشتیم . شرایط ابتدای مسیر باعث شد تا به کرات دوستانمان روی برف سر خوردند و زمین خوردند . البته سرعت ها پایین بود و زمین هم به اندازه کافی نرم و این زمین خوردن ها تنها مایه خنده و خوشحالی دوستان بود و خوشبختانه آسیبی در پی نداشت .
جلوتر که رفتیم ، هوای صاف و شفاف برفی ، جای خودش را به هوای مه آلود داد که با خلوتی زمستانی جنگل ، تناسب زیبایی داشت . گردنه های مه آلود را در جاده پیچ در پیچ پشت سر می گذاشتیم . نه دید کافی بود و نه پایداری کافی روی زمین . پر هیجان بود و جالب .
پیش تر که می رفتیم ، کم کم هوا گرمتر می شد . هم به دلیل کاهش ارتفاع و هم به علت گذر زمان و بالا آمدن آفتاب . البته در حقیقت آفتابی در کار نبود و به نظرم عامل اول خیلی موثر تر بود . . برف های سخت و یخ زده بالادست ، با برف های خیس و آبکی جایگزین می شدند . اگرچه رکابزنی روی این برف ها راحت تر و سریع تر بود و بهتر می شد دوچرخه را کنترل کرد ولی کم نبودند چاله هایی که زیر برف پنهان بودند و با افتادن چرخ جلود در آن چاله ، به یکباره کنترل دوچرخه از دست می رفت . اینجا زمین خوردن ها جور دیگری بود و سراپای گلی دوستانمان در عکس ها نشان می دهد که چه مسیری را طی کرده اند . البته زمین هم که نمی خوردی ، گل ها پشت سر پرتاب می شدند و سرتاپا گل بود که پخش می شد . زمین هم پر آب بود و کفش ها پر شده بود از آبهایی که زیر برف جمع شده بودند و پاها به اشتباه رویشان گذاشته شده بود .
دریاچه بعد از قسمتی از مسیر است که کاهش ارتفاع بیشتری نسبت به قبل دارد . این نشانه خوبی است برای یافتن آن . البته این دریاچه در کل ، پنهان و بی نشانه است . با جی پی اس هم یافتن آن زیاد ساده نیست . نه تابلویی دارد و نه نشانه ای. و در این فصل از سال ، راه مشخصی هم به سمت دریاچه نیست . و این ، دریاچه را زیباتر می کند .
دریاچه را به کمک جی پی اس یافتیم . دوچرخه ها را نمی شد نزدیک برد . بین راه رها کردیم و تا نزدیک دریاچه را پیاده رفتیم . از این جاده حدود 100 متر فاصله دارد . دریاچه وهم انگیز بود و خیلی رویایی . سکوت عجیبی داشت و. صدای ما هم انگار اثری در این سکوت نداشت . راستش کمی هم ترسناک بود . شاخه های درخت که به سمت دریاچه فرود آمده بودند مثل تار عنکبوت تنیده بودند و فضا را خوف انگیزتر و زیباتر می کرد . موج های گاه و بیگاه که از افتادن تکه برفی از روی درخت یا برگ و شاخه ای در آب ایجاد می شد ، تنها اثر تحرک در این دریاچه بود . تصاویری از این دریاچه زیبا را می توانید در گالری ببینید .
نزدیکی های دریاچه اولین ماشین از کنارمان گذشت . ماشینی آفرود با امکانات کامل که با دیدن ما در جنگل بهت زده شده بود . تشویقمان کرد و به راه ادامه داد . پایین تر از دریاچه که زمین های گلی کم کم سفت تر می شدند ، اثراتی از زندگی بشری دیده می شد . گاوها در جاده بودند و پایین تر ، ماشین ها هم دیده می شدند . ماشین هایی که به نظر می آمد برای بردن شاخ و برگ درختان آمده اند .
از فراخین به بعد ، سرعتمان بیشتر شد . در اواخر مسیر ، قدری سربالایی هم داشتیم ولی زمین که خشک باشد ف سربالایی که غمی ندارد . مخصوصا اگر شیبش ملایم باشد و در دل جنگل .
بعد از گذر ار جنگل ، به رودخانه بزرگی رسیدیم و در کنار آن اثراتی از مردمی که با دل طبیعت پناه آورده بودند در اولین مرزهای طبیعت دست نخورده دیده می شد . عبور از این رودخانه به نظر می رسید آخرین چالش این برنامه پر هیجان باشد . زمیتان بود و هوای نوشهر در بالاترین زمان خود 9 درجه . آب از یالادست می آمد و سردتر بود و ما که رسیدیم ، از گرمترین زمان گذشته بودیم . شاید آب 4-5 درجه بود شاید هم کمتر . به شدت سرد بود ولی راه دیگری نداشتیم و عبور با دوچرخه را هم یکی از دوستان تجربه کرد و جواب نگرفت . دوچرخه را دست گرفتیم و از رودخانه سردی که آبش تا زانو می رسید گذشتیم .این قسمت از مسیر انقدر غیرمنتظرزه بود که هیچ عکسی ازش نگرفتیم . یعنی فرصتی برای عکاسی نشد .
سردمان شده بود و ترجیح دادیم سریعتر به راه ادامه دهیم . ولی خان آخر مانده بود . زباله های بدبویی که در انتهای مسیر جنگلی تلنبار شده بود و بوی تعفن شدیدی در کل آن منطقه پیچیده بود . اصلا قابل تحمل نبود و جالب اینکه دقیقا در کنار رودخانه خالی می کردند این دوچرخه ها را . آبی که بعد از تمیز کردن زباله ها به سمت مرکز شهر جاری می شود .
به نوشهر که رسیدیم سراغ مسجد را گرفتیم و به سمت مسجد امام رضا رفتیم . امکانات خوبی راشت برای تمیز کردن و مرتب کردن سر و وضعمان . مسجدی ها تحویلمان گرفتند . دوچرخه ها را جلوی مسجد بار زدیم و براه افتادیم .
در این سفر موارد زیر قابل توجه اند :
1- این منطقه چون جبهه شمالی است ، برف در آن می ماند . اگر زمان های بدون برف را انتخاب کنید که بهتر است . اگر زمستان می روید ، حتما از آخرین برف دو هفته گذشته باشد .
2- مسیر کاملا مشخص است و با داشتن جی پی اس راحت می توان مسیر را یافت . فایل مسیر را در سایت ویکی لاک در آدرس زیر گذاشته ام . می توانید از آن استفاده کنید . مسیر دوراهی دارد و بدون جی پی اس احتمال سردرگمی و گم شدن وجود دارد .
3- در زمستان با باد کم لاستیک حرکت کنید . واقعا لیز است .
4- در بین راه هیچ روستا و آبادی ای نیست . هرچه نیاز دارید در دلسم و ویسر بردارید .
5- این مسیر ، آنتن موبایل ندارد . روی تماس تلفنی حساب نکنید . حتما نفر پشتیبان داشته باشید و زمان رسیدن را به او اعلام نمایید تا در صورت بروز مشکل بتواند پیگیری کند .
6- دریاچه را رد نکنید . هیچ نشانه ای ندارد و خیلی ها از کنار مسیر دریاچه بی تفاوت رد می شوند و متوجه آن نمی شوند .
7- در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر حتما می توانید با من در تماس باشید .
ادامه تصاویر را در گالری زیر ببینید :
سلام. ماهم میخوایم بریم . فقط میشه شماره ای چیزی از اراهنمای محلی اگه دارید بهمون بدین. درضمن یه دوستی داریم یه کم پاش مشکل داره روی سطح شیبدار و ناهموار نمیتونه راه بره، این منطقه اونجوری بود؟
سلام . شماره از راهنمای محلی ندارم . اگر با دوچرخه یا خودرو می خواهید بروید که از ترک جی پی اس که در سایت گذاشته ام استفاده کنید . مسیر مشخص است . اگر پیاده می روید برای کوتاه تر شدن مسیر نیاز خواهید داشت که از میانبرها استفاده کنید و راهنما داشته باشید . برای سفر پباده باید یک شب اقامت در جنگل را هم در نظر بگیرید . در صورت نیاز به هرگونه راهنمایی با تلگرام من می توانید در تماس باشید
@mehrabani13
سلام تجربتون خیلی جالب بود من
هم به ئریاچه فراخین رفتم خیلی زیباست بیستر طبیعت بکر اطراف و رود خانه تمیزی که در آنجا جریان داشتو دوست داشتم
<
سلام داداش تو تابستون با پراید میشه رفت؟
نمی دونم . زمستان که راه وضعیت جالبی نداشت . احتمالا تابستان شرایطش خیلی بهتره
سلام
مرسی از اشتراک این سفر عالی سوالی دارم میخوام بدونم ماهی هم داره یا خیر ممنونم
سلام
مرسی از اشتراک این سفر عالی دریاچه فراخین ماهی هم داره یا خیر ؟