تعطیلات 22 بهمن فرصت مغتنمی بود برای یک سفر طولانی . 10 روز سفر جنوب برنامه ای بود که در سالهای گذشته مجال آن را نداشتیم و علی رغم برنامه ریزی هایی که انجام داده بودیم نتوانسته بودیم اجرا کنیم . با توجه به بعد مسافت طولانی هم مطلوب نبود برنامه ای کوتاه تر از این . چرا که زیبایی های جنوب را نمی توان در رکاب زنی ده روزه نیز تمام کرد .
تهران تا هرمز
روز چهارشنبه قرار بود ساعت 6 از ترمینال آزادی راه بیفتیم که باز ترافیک شدید قبل از تعطیلات گریبانمان را گرفت . اتوبوس با تاخیر قابل توجهی رسید و بار زدن و حرکت ما هم زمان برد و در نهایت ساعت از 10 شب گذشته بود که راهی شدیم . تهران هوای سردی داشت و انتظار طولانی مدت این سرما را بیشتر کرده بود . با اتوبوس تا بندر عباس نزدیک 18 ساعت راه است . دوستان پایه و سرحال در اتوبوس ، باعث می شوند که فضای داخل اتوبوس و گفت و شنودهای آن بخش لذت بخشی از مسیر شود . گویا فرصتی است تا با دوستانی که مدتی است ندیده ای شان ، بنشینی و صحبت کنی و لذت ببری .
صبح حدود ساعت 7 به یزد رسیدیم . هماهنگ کرده بودم و از یکی از بهترین حلیم فروشی های شهر ، برایمان حلیم فرستاده بودند کنار جاده . حلیم ها را از آزانش تحویل گرفتیم و بعد از 10 دقیقه ورزش صبحگاهی دوست داشتنی ، صبحانه را در اتوبوس خوردیم .
حدود ساعت 5 عصر به اسکله بند عباس رسیدیم . از این اسکله ، اتوبوس های دریایی به مقصد قشم و هرمز و لارک حرکت می کنند . معمولا در روزهای غیر تعطیل از این بندر به هرمز ، روزی 4-5 سرویس بیشتر نیست و در ساعت های مشخصی. مثلا یکی ساعت 5 و یکی 8 بعد از ظهر . مطمئن نبودم سرویس اضافه کرده باشند و بر همین اساس امیدوار بودم به سرویس ساعت 5 برسیم. ساعت 5 رسیدیم و رفتم بلیط فروشی. متصدی گفت امروز 14 سرویس اضافه داشته ایم و پشت سر هم سرویس ها می آیند و می روند . ما هم ایستادیم تا با سرویس بعدی که کشتی بزرگتری بود و جا برای دوچرخه ها داشت برویم .
شاید برای شما هم سوال باشد که دوچرخه ها را با این کشتی ها چطور جابجا می کنند . در قسمت جلوی عرشه این کشتی ها ، جایی که اتاقک تمام می شود ، محوطه بازی است که آنجا را برای بار اختصاص داده اند . براحتی 20-25 دوچرخه جا می شود . ما که بار زیادی هم داشتیم ، از محوطه مشابه در قسمت پشت کشتی هم استفاده کردیم . کشتی ها یا اتوبوس های دریایی در این خط از 50 نفره داریم تا 300 نفره . هر چه بزرگتر باشد طبیعتا این فضا نیز بیشتر است و راحت تر می توان از آن استفاده کرد . کرایه بلیط هرمز 12 تومن بود . معمولا در این خطوط هزینه ای حدود 10 تومن هم برای هر دوچرخه می گیرند .
حدود 40 دقیقه راه بود تا هرمز . وقتی رسیدیم هوا تاریک شده بود . از اتوبوس دریایی پیاده شدیم . آقا هاشم ، پشتیبان خوش اخلاق و خونگرم ما ، منتظرمان بود . . بارها را بار وانت آقا هاشم کردیم و به سمت ساحل فرش شنی به راه افتادیم . آنجا را برای اقامت انتخاب کرده بودیم . ساحلی زیبا و آرام. تا آنجا 6 کیلومتر فاصله بود و این فاصله را در تاریکی رکاب زدیم . بعد از پیاده کردن وسایل و برپا کردن کمپ برای خرید وسایل با وانت به ده برگشتیم . هرمز امکانات کافی دارد . تقریبا همه چی دارد و همه چی هم به قیمت . شلوغی و همهمه ای که در داخل مغازه ها بود باعث افزایش قیمت نشده بود . فروشنده می گفت ما به قیمت می فریوشیم تا همه بدونن که هرمز همه چی داره . چیزی نیارن با خودشون بیان از اینجا بخرن ما هم کاسبی کنیم . فکر خوب و درستی بود به نظرم .
شب در ساحل فرش شنی ، در هوایی که صاف بود و ستاره هایی که می درخشیدند عالی بود . استراحتی داشتیم تا فردا را پر انرژی تر شروع کنیم و از هرمز تا حد توان لذت ببریم .
شماره آقا هاشم رو می ذارم که اگر گذرتون افتاد و نیاز داشتید استفاده کنید .
09385804639
روز دوم : دور جزیره هرمز
صبح با تلالو خورشید بیدار شدیم . صبحانه را با گوجه و خیار و پنیر غیر محلی و خرما و نان محلی هرمز که آقا هاشم زحمت تهیه شان را کشیده بود از خودمان پذیرایی کردیم و آماده شدیم تا هرمز را کشف کنیم . اگرچه ساحلی که در آن آرام گفته بودیم ، ساحل بسیار زیبایی بود و دریا ، زیباتر ، ولی تنها وسوسه دیدار جاهای زیباتر از این بود که باعث می شد از اینجا دل بکنیم . حدود ساعت 8 راهی شدیم .
الهه نمک اولین جایی بود که دیدیم . برای دیدن این منظره و پدیده زیبا ، از ساحلی که بودیم به سمت هرمز برگشتیم و در مسیر راه فرعی الهه نمک ار پیش گرفتیم . الهه نمک در حقیقت کوهی نمکی است که مخروط های تیز رنگارنگ نمک از همه جای آن بیرون زده اند و زیر نور آفتاب می درخشند . از پارکینگی که تا آنجا با موتور یا ماشین می توان رفت حدود 200 متر راه پیاده دارد . بازدید کننده ها زیاد بودند . با توجه به اینکه مسیر دیدار از هرمز معمولا پاد ساعت گرد است و اینجا اولین جایی است که بازدید می شود ، احتمال می دادیم که شلوغ باشد و این شلوغی را تا شب همراهمان داشته باشیم .
در پارکینگ الهه نمک وهمه پارکینگ های جاهای دیدنی هرمز ،بطری هایی که در آنها با خاک هرمز نقش های زیبایی ساخته بودند را می فروختند . احتمالا د شبکه های اجتماعی در مورد این آثار زیاد شنیده اید . استفاده از خاک هرمز بریا ساخت این آثار ، نگرانی های اهل فن را برانگیخته و باعث شده فعالان محیط زیست در این خصوص ، نوشته های زیادی بنویسند . من که خیلی در این باب صاحب نظر نیستم ولی در مورد این قضیه فکر کردم و سعی کردم آن را از دیدگاه های مختلف ببینم . خاکی که برای ساخت این نقش ها استفاده می شود همان خاکی است که از معدن هرمز استخراج می شود . همان خاکی که از معادن با کامیون جابجا می شود . نه در هرمز . بلکه در همه جای ایران . اگر ما عمر خانه هایی را که قرار است 80 سال سرپا باشند به کمتر از 20 سال رسانده ایم و برای تجدید بنا از معادن استخراج می کنیم و نخاله ها را به طبیعت بازمیگردانیم ، آیا طبیعت را بیش از آن پیرمرد یا پیر زنی که مشتی خاک را در بطری می کند خراب نمی کنیم . به نظرم اگر داعیه طبیعت و محیط زیست داریم اول از مقیاس های بزرگ شروع کنیم . یک کامیون کمتر برداشت از معادن می شود خوراک یکسال هنر دست یک خانواده . البته این نظر من است و در پاسداشت این نظر ، یک بطری از این خاک زیبا را خریدم تا هم کمکی به اهالی زحمتکش هرمز باشد و هم هدیه ای برای کسانی که در کنار ما نبودند .
در ادامه مسیر ، از کنار ساحل فرش شنی که شب را آنجا بودیم گذشتیم . اینجا هر سال عید ، فرشی از شن می گسترانند ، رنگارنگ . هدف نشان دادند طیف های زیبای خاک هرمز است و جذب توریست . پیرو بحث پیشین به شدت موافق با تولید این آثار هنری هستم و پیرو هان بحث ، به شدت مخالف یکبار مصرف بودن این فرش ها . هر سال با بارش باران این فرش ها شسته می شوند و تنها اثر محوی از آنها بر جا می ماند . با توجه به سرمایه طبیعی که برای ساخت این اثر استفاده می شود قطعا منطقی تر آن است که این آثار را ماندگارتر کرد و از تجدید آن بی نیاز نمود . مثلا شاید ساخت محوطه ای که برآمده از اطراف باشد و بلندی آن مانع از عبور آب از روی فرش شود موثر باشد . یا استفاده از پوشش های نانو روی فرش یا حتی ساخت حفاظی شیشه ای برای آن . روزی که ما رفتیم ، تنها رد گمی از فرش مانده بود و گفته می شد تا عید ، فرش مجدد ایجاد خواهد شد .
غار نمکی سویم مقصد ما در این مسیر . غاری نه چندان بزرگ ولی جالب . غار نمکدان قشم از این غار به مراتب بزرگتر و زیباتر است ولی در برنامه ما قرار نداشت . لذا نهایت لذت را از این غار بردیم . این غار در مسیر جاده ساحلی هرمز ، در کنار جاده قرار دارد و به راحتی می توان به آن دسترسی داشت .
مقصد بعدی ما دره رنگین کمان است. دره ای که خاک های نمکی از طیف های سفید و زرد و نارنجی و قرمز همه جا هستند . هیچ نظم خاصی در این توزیع رنگ ها نیست و در عین حال ، هارمونی زیبایی از این بی نظمی ایجاد شده است . برای دیدن این دره ف از کنار جاده ، حدود 300-400 متر پیاده روی داشتیم .
بعد از دره رنگین کمان ، نوبت به دره مجسمه ها می رسد . دره ای در بین دو کوه صخره ای با شکل هایی که شبیه همه چی هستند . از کله انشان و خروس و عقاب و گراز و… کافی است قوه تخیل تان تا حدی چموش باشد تا در مدت کوتاهی که در این دره هستید بتواند از این سنگ ها الهام گرفته و شخصیت های خیالی بسازد . این دره ، نسبتا راه طولانی تری دارد و برای رسیدن به مجسمه ها نزدیک یک کیلومتر پیاده روی نیاز است . اگر حسش را داشتید که از کوه های دو طرف دره که حدود 100 متر ارتفاع دارند بالا بروید ، از آن بالا تصویر بی نظیری از دریا را خواهید دید که به دیدنش می ارزد .
و حالا نوبت معدن خاک سرخ است . ساحلی که در تلاقی موج های آبی دریا و خاک سرخ ساحل ، رنگ خون به خود می گیرد . جایی که ما را شگفت زده کرد . از خاکش روی سر و صورت خود طرح ها کشیدیم . و روی لباسم هم طرح انداختم . آنجا که بودیم با آب شستم و نرفت . الان که بعد از دو هفته این گزارش را می نویسم رفتم و نگاه کردم و دیدم با شستشوی ماشینی رد خاک روی لباس هنوز باقس است .
مقصد بعدی ساحل محیط زیست است و صخره هایی مشرف بر دریا . از بالای این پرتگاه ها صرفا در فرصتی کوتاه نگاهی به پایین انداختیم و کمی جلوتر در ساحلی ماسه ای بساط ناهار را پهن کردیم .
بعد از ناهار ، این ساحل زیبا را ترک کردیم . ادامه مسیر، جاذبه های نسبتا کمتری دارد و برای مسافران زیاد جذاب نبوده است . هیشه جاهایی که مغفول ترند ، تجربه های نابی از دیدار را در کنارشان دارند . خیلی دوست داشتم در هرمز ،فرصت آن را داشته باشم که از مسیرهایی که از میان جزیره عبور می کنند گذر کنم ولی هنوز جاهایی بود که در مسیر اصلی ندیده بودم و واقعا فرصتی برای اینکار نبود . در سفری در آینده اگر به این جیره رفتم حتما قسمتی را برای این منظور قرار خواهم داد .
ادامه مسیرمان از رودخانه ای می گذشت نمکی . آب بسیار کمی در بستر بسیار زیادی از نمک متبلور جریان داشت . شاید بهتر باشد بدانیم که هرمز در واقع قطعه نمکی بزرگ است . یک گنبد نمکی . ساختارهایی که متشکل از رسوبات نمکی کف اقیانوس اند که به دلیل چگالی کم به سمت بالا حرکت می کنند . لذا قسمت عمده این جزیره از نمک است . رنگ های متنوع جزیره هم نشان از همین دارد . در بارش باران ، این نمک شسته می شود و در مسیرهای رودخانه ای جریان می یابد . بارش کم و تبخیر زیاد باعث می شود حجم زیادی از رسوبات نمک بصورت متبلور شده در رودخانه ها بر جا بماند . در این رودخانه انگار که آبی سفید رنگ در جریان بود . نمکی سفید و تمیز و یکدست .
نزدیک تر به هرمز که می شدیم ، جاهایی بود در کنار جاده ، که ماهی هایی را برای خشک کردن ریخته بودند . ماهی هایی از همه نوع . پرسیدیم گفتند که اینها ماهی های کوچک اند و یا به نوعی ضایعات ماهی . آنها را خشک می کنند تا بعد از آسیاب کردن برای خوراک مرغ در مرغداری ها استفاده شود . بد بو بود ولی جالب. همه چی داشت . از هشت پا و خرچنگ تا کوسه و سفره ماهی .
ادامه مسیرمان در این حلقه از کنار جنگل حرا گذشت . امروز روزی بود که زیاد رکاب نزدیم در حالت کلی . ولی حجم زیادی از دیدنی ها را در یک روز دیدیم و این واقعا عالی بود . برای رسیدن به جنگل حرا ، جاده ای فرعی را حدود 100 متر به سمت دریا ادامه دادیم . تعداد زیادی گل خورک کنجکاور نزدیک شدن ما را از سوراخ هایی که در گل های کنار دریا ساخته بودند تماشا کردند و به محض ورود ما در سوراخ خود ناپدید شدند . جنگل حرا واقعا پدیده زیبایی است . اینجا صرفا در حد بازدید چند دقیقه ای بود . ولی در ادامه از جنگل حرا در شمال قشم خواهم گفت که نصف روزمان را به آن اختصاص دادیم .
مجدد به شهر هرمز رسیدیم . در پارک شهر کمپ زدیم. جایی که امکاناتش کامل نبود ولی خیلی هم بد نبود . سرویس بهداشتی داشت و حمامی که سرد بود ولی بود . امیدوار بودیم در ادامه مسیر در قشم حمام گرم هم داشته باشیم که بعدا دیدیم در سوزا و سهیلی و … حتی دوش های حمام ها را هم دزدیده اند و یا حمام ها را کلا قفل کرده اند . البته شاید بخاطر شلوغی ها ولی به نظر باید در هنگام شلوغی ها اینها باشد که مردم استفاده کنند وگرنه در خلوتی بود و نبودشان فرقی ندارد .
بعد از برقرار شدن در کمپ ، به دیدار قلعه پرتقالی ها رفتیم . نشانه هایی از تاریخ تسلط پرتقالی ها در این منطقه . تسلطی 100 ساله که در دوران شاه عباس در هم شکسته شد .
قلعه پرتقالی ها در داخل شهر هرمز است و در ورودی آن بازار جالبی از صنایع دستی و سوغات هرمز برپا می شود . شاید غذاهای خیابانی جنوب را که می توان از این بازار تهیه کرد هم برایتان جذاب باشد . شاید شنیده باشید که روی نان ها خاک هرمز می ریزند . البته من از آقا هاشم پرسیدنم گفت خاک را نمی ریزیم و می گفت خاک را در آب هم میزنیم و بعد از ته نشین شدن خاک ، آب بالای آن را که رنگ قرمز گرفته است استفاده می کنیم . به هر حال غذایی بود که به خوردنش می ارزید .
شب استراحت خوبی در کنار دریا داشتیم . شبی عالی با صدای امواج دریا که به دیواره کنار ساحل کوبیده می شد . استراحتی باری اینکه بتوانیم روزهای بعدی را به همین خوبی رکاب بزنیم .
لطفا ادامه گزارش را رد بخش های بعد مطالعه فرمایید .
و در ضمن عذرخواهی می کنم که به علت حجم بالای گزارش و فرصت ناکافی ، غلط های املایی و انشایی در گزارش هست و تلاش می کنم بجای مرور چند باره ، فرصت را برای تهیه گزارش های بیشتر صرف کنم . پوزش مرا بپذیرید .
ترک های این سفر را از ویکی لاک می توانید دانلود کنید