اسم برغان را شاید آنهایی که تهران و کرج به دنیا آمده اند با آلوی برغانی که در مغازه های اینورا دیده می شود شنیده باشند . برای من همیشه نام برغان یادآور داستان کباب غاز در کتاب مدرسه است . اولین بار آنجا بود که نام برغان را شنیدم و الان هم هر زمان که می شنوم مرا یاد آن داستان می اندازد .
برغان خیلی دور از کرج نیست . از آخرین جایی که کرج تمام می شود ، تنها 12 کیلومتر فاصله دارد . پس ناگفته پیداست که برغان در حال حاضر از جمله روستاهایی است که مسافر زیادی دارد و این تقریبا معادل است با اینکه طبیعت زیبای منطقه کمرنگ تر و کمرنگ تر شده است . با اینحال برغان هنوز هم زیباست به اندازه ای که بتوان برای یک برنامه یکروزه روی آن حساب کرد . همین که دور از شهر باشی و کنار سبزه و آب ، غنیمتی است .
برای این هفته برنامه داشتیم از کرج رکاب بزنیم به سمت برغان و از آنجا مسیر کردان را در پیش بگیریم و از مسیر چهارباغ و جاده قدیم به کرج بازگردیم . مسیر حرکت را می توانید در پروفیل مسیر ببینید . این لینک ، مسیر حرکت من با جزئیاتش هست که در سایت ویکی لاک wikiloc گذاشته ام .
مسیر حرکت ، پروفیل ارتفاع و شیب در ویکی لاک
برای این برنامه به گروه دوچرخه سواران البرز پیوستم . این گروه هر هفته برنامه دارند و دورادور برنامه هایشان را پیگیری می کنم ولی چون معمولا خودمان برنامه های متفاوتی داریم امکان همراهی با این گروه را نداشتم . روز جمعه قرار بود برنامه شهرستانک داشته باشیم که به علت اتفاقی ناخواسته کنسل شد . ساعت 5 صبح بود که بعد از کنسلی برنامه تصمیم گرفتم به برنامه گروه البرز برای مسیر برغان ملحق شوم .
از میان شهر کرج به سمت شمال که حرکت کنید ، سربالایی است . از هرجایی از شهر می توانید در مسیر شمال خود را به بلوار موذن برسانید و در امتداد دانشگاه آزاد و زندان رجایی شهر حرکت کنید . بعد از زندان مسیری به سمت شمال شما را به سمت آتشگاه هدایت می کند . در همین مسیر از شهر که خارج می شوید بلافاصله به یک دوراهی می رسید که مسیر سمت چپ به سمت برغان می رود .
مسیر برغان سربالایی است باشیبی نسبتا تند . جاده تا رسیدن به برغان خشک خشک است و هیچ اثری از سبزی و گیاه نیست . الان که تابستان است و خیلی جاها خشکیده ولی این کوه ها حتی در بهار هم چندان رنگ و رویی ندارند . البته کوه های بالاتر اینطور نیستند .
ساعت 6 از میدان سپاه حرکت کردیم و ساعت 7 بود که سربالایی ها را بالا می رفتیم . جاده پر بود از سگ های ولگرد .
بالاتر که می رفتیم خورشید هم کم کم قوت می گرفت و آفتاب اذیت می کرد . تقریبا در آخرین سربالایی رستوران قلعه سفید را ی بینیم و بعد از آ« در شیبی به تندی آنچه بالا رفته بودیم به سمت برغان سرازیر شدیم . برغان در میان دره است و سرسبز در میان کوه های خاکی رنگ . زیباست .
در ورودی برغان از روی پلی آجری که روی رودخانه ساخته شده می گذریم و وارد کوچه های سنگفرش برغان می شویم . برای گذر از ده باید مسیر پیچ در پیچ کوچه اصلی ده را طی کنیم و به میدان ده برسیم . نان تازه گرفتیم و راهی شدیم .
میدان اصلی ده را خیلی زیبا ساخته اند . به نظر می رسد قدیمی است چون درختان بسیار بزرگی دارد . دور میدان پر است از مغازه هایی که آلو می فروشند و ماست و دوغ . درختان گردو هم در ده زیادند .
از برغان به سمت کردان که راهی شوید ، تمام مسیر را در کنار رودخانه خواهید بود . دره پر درخت است و خنک و زیبا . ماشین ها زیادند و اغلب بی احتیاط . دقت زیادی می خواهد . بیشتر کسانی که به تفریح آمده اند در جاده عجله دارند . راستش برای من قابل درک نیست . این جاده دو طرفش به کرج می رسد و چیزی جز دود و هم ندارد . کسانی که در این منطقه زندگی می کنند و برای کاری به کرج می روند که بحثشان جدا ولی آنهایی که برای تفریح آمده اند و با بساط پیک نیک ، بی حوصله و عصبانی گاز می دهند و می روند . غافل از اینکه با این سرعت جاده تمام می شود . زود هم تمام می شود . بهتر است از آخرین بازمانده های طبیعت نزدیک شهرها تا حد توان بهره برد و با حوصله حرکت کرد .
برای صبحانه کنار رودخانه بساط کردیم . صبحانه را که خوردیم ، خداحافظی کردم از گروه و تنها به سمت کردان راهی شدم . برنامه ای سبک و نیم روزه . ساعت حدود 12 بود که به خانه رسیدم . اطلاعات مسیر را می توانید در تصاویر ببینید .
ادامه تصاویر را در گالری زیر ببینید :